تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391 | 10:10 PM | نویسنده : نوشین

خدایا...من نمی تونم دیگه تحمل کنم...

دارم نابود میشم...شما که اینو نمی خوای...می خوای؟؟؟

شما که از همه مهربونای دنیا مهربونتری...شما که نمی خوای من اینجوری تموم بشم...

اگرم بخوای که...من چی بگم؟!

احساس می کنم لبه پرتگاه ایستادم و عده زیادی هم منتظرن تا پریدنم رو ببینن...بعد با خودشون بگن دیدین ...ما میدونستیم این هیچی نمیشه...

کاشکی مثل قبل بودم...

مثل پارسال...

کاشکی هیچوقت نمیشناختمت...



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 151
برچسب ها :